نوشتهها
دسته بندی ها
اینیک سال اخیر برای بار پنجم است که کلهی سحر اینجا میایستم. آموزشگاه رانندگی آرش که دو دربِ شیشهای ورودیاش را طوری باز گذاشتهاند انگار میخواهد کل این خیابان دوطرفه را توی خودش ببلعد. البته نمیدانم ساعت شش و نیم صبح را میتوان کلهی سحر حساب کرد یا نه ولی برای من که اینطور است. این بار زودتر از همه خودم را رساندهام تا اولین نفری باشم که امتحان میدهم و خوشحالی و ناراحتی افراد را بعد از امتحان نبینم. آنها یکمشت آدم غریبه هستند. مثل کلاس درس نیست که دورهای را باهم گذرانده باشیم. هیچ خ...
42 بازدید
8 likes
بلاگ نویسان برتر
موضوعات مهم
- ترس
- بیل را بکش
- تارانتینو
- رامبدخانلری
- قصه بزرگترین ترس زندگی من
- قصهی بزرگترین ترس من . رامبد خانلری . ترس .
- کافه،گارسون
- جمعه
- باشگاه کتابخوانی چشمه، آوای کوهستان، کتاب آوای کوهستان، تیرماه
- بزرگ ترین ترس من
- فضای مجازی، تنهایی، دنیای امروز،
- عشق_
- خاطره نویسی،خاطرات،شین براری ،
- اولین مدارس دخترانه ایران،اولین مدرسه دخترانه،رشت،اولین ها در رشت،شهروز براری،
- پدر
داغ از ژوئن 22, 2022