نوشتهها
دسته بندی ها
بعضی شبها قبل از خواب، از او میپرسم: (بنظرت راحتترین و بهترین و سریعترین راه خودکشی چیه؟!)
بعد، وقتی فقط نگاهم میکند و جوابم را نمیدهد، توی دلم به خدا میگویم (خدایا اگر شده حتی یکدقیقه، من زودتر از علی بمیرم.)
_______________
او آدم پیچیدهای بود. اصلا نمیشُد حدس زد که دارد به چه چیزی فکر میکند؟ و از چه بُعدی نگاه میکند؟ او باهوش هم بود. همیشه یک قضیه را از دیدی نگاه میکرد که به عقل هیچکس نمیرسید. آرام و با طُمانینه حرف میزد و رفتار میکرد.
در شرایط عادی بسیار مهربان بود و خیر...
14 بازدید
3 likes
بلاگ نویسان برتر
موضوعات مهم
- ترس
- بیل را بکش
- تارانتینو
- رامبدخانلری
- قصه بزرگترین ترس زندگی من
- قصهی بزرگترین ترس من . رامبد خانلری . ترس .
- کافه،گارسون
- جمعه
- باشگاه کتابخوانی چشمه، آوای کوهستان، کتاب آوای کوهستان، تیرماه
- بزرگ ترین ترس من
- فضای مجازی، تنهایی، دنیای امروز،
- عشق_
- خاطره نویسی،خاطرات،شین براری ،
- اولین مدارس دخترانه ایران،اولین مدرسه دخترانه،رشت،اولین ها در رشت،شهروز براری،
- پدر
داغ از ژوئن 22, 2022