به نظرم بازار کتاب ایران از ضعف شدید طرح جلد رنج میبره و حتی ناشران اسم و رسم دار با کتابهای پرفروش هم با طرحهای بی مفهوم ک دم دستی مخاطب رو به بیسلیقگی عادت میدهند.
لطفا نظراتتون رو دربارهی طرح جلد و تاثیرش بر مخاطب و فروش برایم بنویسید.
اگر هم ناشری رو میشناسید که طرح جلدهای خوب برای کتابها انتخاب میکنه اینجا معرفی کنید.
من هر شب در صفحه معرفی کتاب با گلاره یک طرح جلد میگذارم که میتوانید به صورت خاص نظرتون رو دربارهی آنها هم بنویسید.
#طرح_جلد#جلد_کتاب#ناشر#فروش_کتاب#مخاطب
سلام به همه دوستان همبودگاهی، مخصوصا کسانی که تجربه چاپ کتاب داشتند.
از این جهت سلام ویژه کردم به دوستان با تجربه که میخوام یکم وقتشون رو بگیریم و از تجربیاتشون استفاده کنیم.
یک سوال کلی داشتم و اون اینکه برای ما که تازه کار هستیم تو چند خط توضیح بدهید که از کجا شروع کنیم؟ فرض کنید که خیلی صفر هستیم و هیچی نمیدونیم اما کتابی نوشتیم یا ترجمه کردیم و برای اولینبار هست که میخوایم کتاب چاپ کنیم.
ترجیح میدهید صاحب اثر باشید یا نویسنده؟ لطفا پاسخ خودتون رو در ادامه این مطلب بنویسید و البته در نظرسنجی مورد مطلوب خودتون رو انتخاب کنید.
رویکرد مرسوم (نویسنده)
آنچه بصورت متداول در فرایند چاپ کتاب اتفاق میافتد بدین گونه است که نویسنده محتوای کتاب را پس از اتمام تحویل ناشر میدهد و ناشر پس از بررسی و اطمینان از فروش تصمیم به طراحی، کسب مجوز و چاپ آن میگیرد و سپس از طریق شرکت های توزیع و پخش، کتاب را عرضه میکند. کتاب در قفسه کتابفروشیها قرار میگیرد و منتظر مخاطب تا شاید از راه برسد و آن را سفارش دهد.
مزیتهای این روش:
عدم نیاز به صرف وقت و انرژی بعد از تحویل اثر به ناشر
معایب این روش:
درآمد حداقلی که پس از فروش حداقل چاپ اول محقق میشود و معمولا مدت زمان زیادی طول میکشد.
نقش کم رنگ صاحب اثر در بازاریابی و تبلیغات کتاب
دشواری و زمانبر بودن پیدا کردن ناشر خوب
رویکرد خلاقانه (صاحب اثر)
در روشهای جدیدتر و خلاقانهتر نویسندهها سعی میکنند کنترل بیشتری در تولید، طراحی و فروش کتاب داشته باشند. معرفی و پیشفروش کتاب از طریق پلتفرم کیکاستارتر که به تامین منابع مالی کمک میکند و یا معرفی و فروش به روش ناشر-مولف از طریق سایت آمازون در این سالها گسترش زیادی پیدا کرده است.
مزایای روشهای جدید:
درآمد بیشتر و در مدت زمان کوتاهتر
برندسازی بیشتر برای نویسنده
کنترل بیشتر نویسنده بر حقوق مالکیت اثر
معایب روش های جدید:
صرف وقت و انرژی برای معرفی و بازاریابی کتاب
با توجه به مزایا و معایب هریک از روشها میتوان انتخاب کرد که اثر خود را به دست ناشران سنتی و مرسوم بسپاریم یا وقت انرژی بیشتری صرف کنیم و تبدیل به یک صاحب اثر بشویم. معرفی کتاب همواره یک کار سخت و دشوار بوده است که لازم است فردی که اینکار را انجام میدهد تسلط کافی بر محتوای کتاب داشته باشد. از طرفی با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی و امکان درگیر شدن بیشتر صاحب اثر در معرفی کتاب چه بهتر که اینکار توسط خود او انجام گیرد و از مزایای بیشتری برخوردار گردد.
شما به عنوان نویسنده، مترجم یا شاعر با تجربه یا حتی کسی که برای اولینبار قصد چاپ کتاب دارد کدام روبکرد را میپسنید و چرا؟ البته در نظرسنجی مورد مطلوب خودتون رو انتخاب کنید.
#نویسنده #کتاب #صاحب_اثر #ناشر #فروش_کتاب
سلام دوستان درکار ترجمهام یک سری اصطلاحات هست که به نظرم جالب است و بعضا ترجمه آنها دشوار و باتوجه به متن ممکن است متغیر باشد
در زیر برخی از این اصطلاحات را با معادلشان برای شما می آورم و مایلم اگر شما معادل بهتری برای آنها دارید بیان کنید.
on home turf: در همسایگی / اطرافیان
take a step back: بازنگری کردن / نگاه دیگری کردن(به کاری)
Warm up to sb: با کسی گرم گرفتن
thrust upon: تحمیل شدن، مجبورشدن به پذیرفتن
to be stumped: واماندن در حل مشکل یا پرسش/ دست پاچه شدن
cast a broader net/cast a net wider حیطه کار یا جستجو را بیشتر کردن/به دنبال گزینههای جدید و بیشتر گشتن
community center: مرکز اجتماعات محلی
back and forth conversation: گفتگوی کش و قوسدار
on a lark: همینطوری، تفریحی
tye oneself into pretzel: خود را محدود به وضعیت یا چیزی کردن، خود را گیر شرایطی کردن
home in on sth: هدفگذاری دقیق و حرکت در مسیر هدف
map on/onto sth ارتباط یافتن/کاربرد پیدا کردن
keep sth/sb in check: تحت کنترل نگهداشتن، مانع شدن از رشد/بزرگ شدن
pour in one's heart: احساسات را بروز دادن، مثل اینکه نسخه pour out one's heart هم وجود دارد که من آن را از جان مایه گذاشتن ترجمه کردم
gain traction: عملی شدن، وارد فاز اجرا شدن/سرعت گرفتن
move the needle: تغییر اساسی/قابل توجه ایجاد کردن
make payroll: حقوق پرداخت کردن
pack a punch: تاثیرگذاری یا توانایی زیادی داشتن
zero in on sth: توجه/تمرکز را روی چیزی گذاشتن
tease sth out: استخراج معنی/اطلاعات کردن، اطلاعات نهفتهای را بدست آوردن
go overboard: بسیار مشتاق بودن/ زیاده روی کردن
go about: شروع یا اجرای یک فعالیت
hard-and-fast rules قوانین تعیینکننده/قوانین الزامآور
cut through sth عبور یا رد شدن از مانعی
keep coming back: نتوان درمقابل چیزی مقاومت کردن، کاری را ادامه دادن
unit economics: اقتصاد مبتنی بر هر واحد
crash down: فروپاشیدن، افول کردن
rail against: انتقاد تند و شدید از چیزی
home in: هدایت کردن چیزی به مقصد
take (for a) spin: امتحان کردن/تست کردن چیزی
hit the limit/reach the limit: به بنبست (در کاری) رسیدن
buckle down: وارد کاری شدن، با کاری دستوپنجه نرم کردن
tide over: حمایت از کسی تا حل مشکلش
to one's credit: با اعتباری که ... دارد
kick the can down the road: کاری را به تعویق انداختن
after all: گذشته از اینها
throw in the towel: قبول شکست
time proven: در طول زمان ثابت شده
put oneself on the line خودرا در معرض خطر/ریسک قرار دادن
off the bat: فورا
make a case for sth: بحث کردن و دفاع کردن از چیزی
rest on one's laurels: خیال آسوده بودن، راضی بودن از وضعیت فعلی
For one: به عقیده من
off to the races: سریع و با هیجان وارد کاری شدن
operate on shoestring: بدون صرف پول زیاد کاری را انجام دادن
trailblaze: اولین نفر یا پیشگام بودن در کاری که دیگران از شما پیروی کنند
Let one off the hook: اجازه دادن از مسئولیت شانه خالی کردن، قصر دررفتن
plow forward: بیوقفه به پیش رفتن
have/keep/put one's finger on the pulse of: بر همه چیز یک حوزه آگاه بودن، ... دست کسی بودن
edge of comfort: منطقه امن/منطقه آسایش
sweet spot: نقطه بهینه / نقطه مطلوب(از همه ابعاد)
analysis paralysis: فلج تحلیلی
Net proceeds: سود خالص از فروش
hit the mark: موفق بودن یا درست حدس زدن
data point: هر داده
bring to fruition به ثمر رساندن
appliance bundles ست(مجموعه) لوازم خانگی
shot up: در تعداد یا اندازه بزرگ شدن/زیاد شدن
personal touch: ویژگی شخصی/اختصاصی
talk a good game: زبان بازی کردن، قانعکننده صحبت کردن
pull strings: زد و بند کردن/ در خفا کنترل کردن
fly/drive by the seat of one's pants: غریزی(و نه عقلانی) پیش رفتن/کار کردن
take upon oneself: خود کاری را شروع کردن
hit between eyes: تاثیر آنی داشتن، فورا کسی را هوشیار کردن
hit the walls: به مانع/بن بست برخوردن
seed money: پول اولیه
tap into: درست و مثمر مدیریت کردن
put one's twist on sth: سبک خود را وارد کاری کردن، کاری را متفاوت انجام دادن
food benefit: کوپن غذا،
bang for the buck: ارزش پول خرج شده را داشتن
punch above one's weight: عملکردی فراتر از انتظار/توانایی داشتن
think twice: دقیق و عمیق فکر کردن
come out ahead: نتیجه گرفتن از کار یا سرمایهگذاری
go a long way: مفید و کافی بودن
silver bullet: یک راهکار ساده و جادویی برای یک مشکل پیچیده
make whole: برگرداندن به وضعیت عادی/سلامتی یا بهتر
get one's hope up: هیجان زده شدن، انتظار بیش از حد داشتن
lay the groundwork: بنیان را ایجاد کردن
be at odds: در تضاد و مخالفت بودن
keep one's head down: بیتوجهی کردن به مشکلات، به کوچه علیچپ زدن، سر زیر برف کردن
put winds at one's back: به پیش رفتن، مشکلات را کنار زدن و پیش رفتن
stay true: باور داشتن، راسخ ماندن
fall through the cracks: مورد اغماض قرار دادن/قرار گرفتن
far-flung: دورافتاده
all consuming: درگیرکننده کامل ذهن
run flat out: حداکثر تلاش را کردن
hold the purse strings: خرج یا منابع مالی در دست کسی بودن
keep on a tight leash: کنترل سخت و شدید داشتن
micromanage: مدیریت جزء به جزء کردن، بخشهای مختلف یک سازمان را مدیریت کردن
high-net worth individual: شخص بسیار ثروتمند، افراد با ثروت هنگفت، در حوزههای سرمایهگذاری و بیمه به شخصی با دارایی نقد بیش از یک میلیون دلار
take a page out of ... book: دقیقا همان کاری را کردن که ... میکند
walk away: از زیر بار یا مسئولیتی شانه خالی کردن
bird's eye view: دیدگاه کلنگر، دید از بالا