علاقهمند به گردشگری و کتاب
دربارهی من
سایر
اشخاص
سرگرمی
اجتماع، کامیونیتی
کتابفروشی
5
دوست داشتن
شرکت، سازمان، یا موسسه
6
دوست داشتن
آموزشی
8
دوست داشتن
1
Member
کتابخوانی
کتابخوانی
کتابخوانی
تخصصی
انجام پروژه
کتابخوانی
آن وقتها که ۲۰ ساله بودم مثل حالا اهل آشپزی نبودم در سفری مجبور شدم که آشپزی کنم.
۳ روز در سفر بودم و هر روز قرار شد یکی از غذاهایی که فکر میکردم راحت است را درست کنم.
شب اول شام کوکو سیبزمینی پختم اما هزار بار به مادرم زنگ زدم و آخرش هم کوکوها خوب از آب در نیومدن وقتی با مادرم تماس گرفتم متوجه شدم پیاز یادم رفته به مایع کوکو بزنم.
شب دوم ماهی بود من با بهونهی اینکه از بوی ماهی بدم میاد خودم را از زیر بار درست کردنش کشیدم کنار و این شب به خیر گذشت.
شب سوم اما...
کمی جوجه کباب با آب و کره پختم و فکر کردم کنارش هم سیبزمینی سرخ کنم چون خودم عاشق سیبزمینی سرخکردهام.
خلاصه سیبزمینی هارو سرخ کردم و همونجا توی ماهیتابه حسابی بهش نمک زدم که خوش طعم بشه.
غذا رو آورم سر سفره سیبزمینبها خیلی خوش رنگ و جذاب بودند همه اول دستشون رفت توی ظرف سیبزمینی سرخ کرده و بعد سریع قیافهها عوض شد و سیبزمینیها از دهنها خارج شدند.
بله من به جای نمک به سیبزمینیهای سرخ کرده حسابی شکر زده بودم.
و خدا رحم کرد که فرداش سفر به پایان رسید اما بعد از سالها هنوز همسفرهام از سیبزمینی شیرین یاد میکنند .
سایر
4 نفر این صفحه را دوست داشتند
اولین نفری باش که میپسندی
اشخاص
5 نفر این صفحه را دوست داشتند
اولین نفری باش که میپسندی
داشتیم خیلی خوش و خرم میرفتیم عروسی.
جای پارک نبود مجبور شدیم عقبتر از سالن پارک کنیم توی جادهی باریک کوهستانی که تقریبا بالاترین نقطهاش سالن عروسی بود.
ما پیاده شدیم و با لباسهای مجلسی و کفش پاشنهبلند داشتیم سربالایی رو گز میکردیم سمت عروسی یهو چند نفر با جیغ و داد از بالای جاده پیداشون شد.
داشتن داد میزدن هاره هاره!
گفتیم کی اما همون موقع سر و کلهی گرگ سیاه کوچکی پیدا شد که یکی را گاز گرفت و بعد خودش همانجا روی زمین افتاد و مرد!
اونی که گاز گرفته بود رو نمیشناختم اما همه از دستش فرار کردیم.
یه کم بعد از لای دری داشتم میدیدم که اون آدمی که گرگ هار بهش حمله کرده گردن یه گاو رو گاز گرفت و خودش افتاد مرد!
گاو رفت گردن یه سگ رو گاز گرفت و سگ رفت عروس رو گاز گرفت!
وای عروس!
کاش نجاتش میدادیم.
چرا تک و تنها وسط جاده داشت راه میرفت؟
این هاری از یکی به نفر بعدی منتقل میشد همه داشتم همدیگر رو گاز میگرفتند دیگه نمیشد جلوی هاری رو گرفت تعداد هارها زیاد شده بود.
تعداد گرگها هم زیاد شده بود.
از هر جایی یه گرگ میپرید بیرون.
گرگهای هاری که تکی به ما حمله میکردند.
فرار از این مخمصه غیر ممکن شده بود.
یه ماشین آشنا اومد دنبالم با خودم فکر کردم نجات پیدا کردم و حالا میتونم فرار کنم.
به سرعت سوار ماشین شدم و قبل از اینکه در رو ببندم یه توله گرگ سفید از داخل ماشین پرید و گازم گرفت و خودش رو انداخت بیرون ماشین و مرد.
از خواب پریدم.
اما تا صبح از فکر گرگها و آدمهای هار خوابم نبرد!
مائده رسولی
زندگی می کند در
ایران.
اولین نفری باش که میپسندی
احمدرضا افضلی
زندگی می کند در
اصفهان, ایران.
1 نفر دوست داشت
از آن همه وحشت روزهای اول تا این عادی شدنها، حدود دوسال میگذرد.
کی فکرش را میکرد که یک روز اینقدر عادی به دوستاش محله کارش پیامک بده که من کرونا گرفتم و همه خیلی راحت و مثل یک سرماخوردگی باهاش برخورد کنن.
حتی در موارد زیادی کارفرماها جوا ب میدهند: اگر حالت خوب است بیا سرکارت!
زندگی همینه اولش که چیزی رو نمیشناسیم ازش میترسیم یا عاشقش میشیم بعد که برامون عادی شد و کم کم بهش خو گرفتیم مثل یک موضوع روزمره باهاش برخورد میکنیم
همین دو سال پیش فکر کرده بودیم دنیا به اخر رسیده.
اما نرسید.
درسته که کرونا روند و مسیر زندگیها را تغییر داد اما یاد گرفتیم چطور باها کنار بیاییم.
یاد گرفتیم با ماسک و الکل زندگی کنیم.
یاد گرفتیم بیشتر مراقب خودمان باشیم.
یاد گرفتیم خلاقیتهایمان را به کار بندازیم و از همین دوران کرونا درآمدزایی کنیم.
یاد گرفتیم چطور همهی کارهامان را الکترونیکی انجام دهیم و چقدر خوب شد این یکی!
اینها را بعد از یک هفته قرنطینه در خانه نوشتم یک هفته که با امیکرون درگیر بودم.
اما چقدر طبیعی و آرام باهاش برخورد کردم.
و فردا هم بدون اینکه تست مجدد بدهم دارم میرم سرکار و همه چیز به همین شدت طبیعی است.
همه چیز عادی میشود... همه چیز... فققط کافی است کمی زمان بگذرد تا بهش عادت کنیم!
و عادت خصلت جدایی ناپذیر ما انسانهاست.
#امیکرون#کرونا#عادت#انسان#داستان
حسام زاهدی
بعد از شش جهش به کرونا عادت کردیم، این رو میشه به زندگی عادی هم تعمیم داد؟ یعنی بعد از ششبار سختی کشیدن همهچیز برامون روتین میشه؟ یا ربطی نداره؟
-
دوست داشتن
1
- فوریه 1, 2022
گلاره جباری
این دلنوشته بود و من به تعدادش خیلی دقت نکردم اما میتونم بررسی کنم و خدممتون مقاله ارائه کنم :)
-
دوست داشتن
- فوریه 1, 2022
مزدک صالحی
چی باحالتر از اینه که آدم بعد از مدتها از شما بخونه خانوم جباری عزیز؛ چون در نوشتهتون "اُمید" رو خوندم این رو هم مینویسم که: از اولش هم کرونا برای من خیلی بیماری جدیای نبود؛ کرونا جدی بود؛ واقعی بود، ولی بیماری جدیای نبود. کافی بود آدمها یه نگاه به وبای اوایل قرن بیستم بندازن. در اون موج وبا...نمایش بیشتر
-
دوست داشتن
1
- فوریه 1, 2022
گلاره جباری
اول از همه مژده بدم که قراره کارهای جدید بکنیم به زودی و به کمکت هم نیاز داریم.
-
دوست داشتن
1
- فوریه 1, 2022
گلاره جباری
دوم اینکه همین کشف آنتیبیوتیک جون مارو از امیکرون نجات داد و واقعا خوشا به حالمون که در این زمونه زندگی میکنیم فقط از این نظر و نه قبلتر از این تلریخ و در زمان وبا و اینچیزا. که البته اگر بعدتر و در آینده بودیم شاید بهتر هم میشد. کسی چه میدونه :D
-
دوست داشتن
1
- فوریه 1, 2022
گلاره جباری
سوم اینکه«کاش اینو اول میگفتم» چی از این بهتر که من یه متن دلنوشتهی ساده بیام بنویسم و مزدک خان بیاد کلی دربارهاش نظر بده هان؟ چی بهتر از این؟
-
دوست داشتن
1
- فوریه 1, 2022
مزدک صالحی
سرکار خانم گلاره جباری؛ شما دستور بفرمایین؛ من با سر و پا و کله و تمام وجود در خدمت شما هستم؛ منتظر اتفاقات خیلی جذاب از همبودگاه هستم!
-
دوست داشتن
- فوریه 2, 2022
لیلا جلینی
چقدر خوشحالم که حالت خوب شده عزیزم(ایموجی رقص اسپانیایی با لباس سرخ از اینها که پایینش انگار پاره پاره شده) یه معلم ریاضی داشتیم سال سوم راهنمایی ، به حرفش هنوز باهامه، میگفت:« عادت کنید که عادت نکنید!»
-
دوست داشتن
- فوریه 3, 2022
اسماعیل شمشیری
درود بر خانوم جباری عزیز، خیلی عالی نوشته بودید ،همیشه سلامت وشاد باشید،
-
دوست داشتن
- فوریه 4, 2022
انتها من بودم*
انتهای تمام مسیرها
انتهای باران
انتهای جادهای جنگلی
انتها من بودم
انتهای همهی روزهای کودکی بودم
انتهای آغوش مادر
انتهای دستهای پدر
انتها من بودم
انتهای اولین بوسه
انتهای اولین عشق
انتهای اولین دیدار
انتها من بودم
انتهای لبخند روی صورت مادربزرگ
انتهای شادی
انتهای اشک
انتها من بودم
انتهای آرزوهای بر دل مانده
انتهای بوق ممتد تلفن
انتهای پاکت سیگار
من انتهای همهی سکوتها و حرفهای بودم...
یک انتهای ابدی
《*نام شعری از فرهاد راد》
صنیعالسلطنه خانوم _ بهار ۱۴۰۰در انتهای دریاچه
#گلاره_جباری
#سفر#کمپ#انتها#زندگی#شعر#عاشقانه#فرهاد_راد#مادر#پدر#مادربزرگ
مریم خواجوی
برای صنیعالسلطنه خانم که حضورش توی همبودگاه آغاز دوستیه و کلی رنگ قرمزِ پر از عشق میپاشه به همه جا ♡♡♡
من با تو آغازم، پایان نخواهد داشت
این چشمهی جوشان، طغیان نخواهد داشت
با تو پرم از مهر، با تو تهی از درد،
از هرچه غم اینجاست، برخوردهای سرد
پاییز غم حتی، با بودنت زیباست
دنیای غم با تو، چون قطره...نمایش بیشتر
-
دوست داشتن
1
- ژانویه 29, 2022
گلارهجان! دختر دردادنهی پاییز
آغازت آذر ،زندگیات آذر، روزگارت آذر
و عشقات آذر...
تولدت هزارانبار مبارکت و مبارک ما و همبودگاه♥️
هرچی آرزوی خوبه مال تو
امیدوارم که آرزوهای قشنگت به زیباترین خاطرا...نمایش بیشتر
بهناز بدرزاده
تولد گلاره جون عزیزدلم مبارک.بهترین متن رو لیلا جون نوشت. منم آرزو میکنم سال دیگه تولدت همهمون با هم یک کیک قرمز و یک عالم بادکنک قرمز برات بیاریم.
-
دوست داشتن
1
- نوامبر 23, 2021
بهناز بدرزاده
سوال: آیا برف شادی قرمز هم وجود داره؟ ایموجی کلهی فکورترین فیلسوف. تولدت هزاران بار مبارک دختر زیبا و پرانرژی و نازنین که این محفل عالی رو ساختی و من رو با خودت و لیلا جووووووون و همهی دوستان گل و نازنین همبودگاه آشنا کردی. ایموجی بوس بوس بوس بوس بوس. جیغ و دست و هورا.❤❤❤
-
دوست داشتن
1
- نوامبر 23, 2021
لیلا جلینی
جوونم به اینهمه عشق و انرژیت. تولد گلاره بهانهای شد باز اینجا ببینمت( ایموجی دهان باز از هیجان و چشمهایی که برق میزنه) دم همبودگاه و گلاره و حسام عزیز گرم که ما رو با هم آشنا کردند
-
دوست داشتن
2
- نوامبر 23, 2021
حسام زاهدی
تولدت مبارک گلاره جان، به قول لیلی جان مبارک ما و همبودگاه هستی و باشی.
-
دوست داشتن
2
- نوامبر 23, 2021
مریم نظری مهر
سلام دوستان عزیزم، لیلا جون ممنونم بابت یاد کردن از من تو این پُست، گلاره خانوم دوباره، صد باره، هزار باره تولدتون مبارک، به دنیا آوردن و به دنیا اومدن خوبه دیگه، کلا خلق کردن خوبه، نه؟ ممنونم که به دنیا اومدید و ممنونم که این سایت رو با جناب زاهدی خلق کردید، قدردان تمامی کارهای ارزشمندتون هستیم و ه...نمایش بیشتر
-
دوست داشتن
2
- نوامبر 23, 2021
گلاره جباری
مریم جان من خودم تمام قد ارادتمند تو هستم عزیزم به امید دیدار در مشهد❤
-
دوست داشتن
- نوامبر 23, 2021
اسماعیل شمشیری
درود بردوستان همبودگاهی عزیز،ممنون از خانوم جلینی که منت بر سر من گذاشتهاند واز من هم در این پست یاد کردند که افتخاری بس بزرگ است ،تولد خانوم جباری بااخلاق خیلی مبارک باشه انشالاه جشن تولد ۱۲۰سالگیشون وموفقیت تیم همبودگاه ، گلاره عزیز با قدم گذاشتن به آذر، زیبایی های پاییز رو دوچندان کردی ،(هدیه خا...نمایش بیشتر
-
دوست داشتن
1
- نوامبر 28, 2021
شهروز براری
. چه زیبا که پاییز میزبان ورود تان به صحنه ی یکتای هنرمندی تان بود. تبریک
-
دوست داشتن
1
- دسامبر 3, 2021
ندا جهازیان
زن.
زندگی می کند در
تهران, تهران, ایران.
اولین نفری باش که میپسندی
علیرضا امید
زندگی می کند در
گیلان, ایران.
اولین نفری باش که میپسندی
آخرین آهنگها
گروههای ویژه
کتابخوانی
انجام پروژه
کتابخوانی
تخصصی