ژوئن 26, 2022
دسته بندی: سایر
23 بازدید
برنامهی ماه دوم باشگاه کتابخوانی چشمه:
باشگاه کتابخوانی چشمه را راهاندازی کردیم تا در کنار هم ماهی یک کتاب را بخوانیم و با هم کتاب را نقد و بررسی کنیم.
برای ماه دوم با نظر و رای اعضای باشگاه، کتاب «آوای کوهستان» انتخاب شد که از مجموعهی جهان نو نشرچشمه است.
اگر مایل هستید برای ماه دوم در باشگاه کتابخوانی چشمه شرکت کنید:
اول عضو شبکهی اجتماعی کتاب همبودگاه بشوید و کتاب آوای کوهستان را هم تهیه کنید و طبق این برنامه با ما شروع به خواندن کتاب کنید.
برنامهی ماه دوم
قدم اول: تا ۶ تیر مهلت دارید کتاب را تهیه کنید.
_میتوانید از کتابفروشیهای چشمه کتاب را با ۳۰ درصد تخفیف تهیه کنید و یا به صورت حضوری و یا غیر حضوری از کتابفروشیهای سراسر ایران کتاب را سفارش دهید.
اکر قصد خرید با تخفیف از کتابفروشیهای چشمه را دارید باید توجه کنید که هنگام خرید حتما باید به صندوق اطلاع دهید که عضو باشگاه کتابخوانی چشمه هستید.
و فقط تا ۶ تیر میتوانید از این تخفیف بهرهمند شوید.
قدم دوم: از ۷ تیر تا ۱۴ تیر تا صفحهی ۹۸ کتاب را میخوانیم و سهشنبه ۱۴ تیر ساعت ۲۱ در همین صفحه با هم به صورت لایو اینستاگرامی دربارهی این قسمت از کتاب گفتوگو میکنیم.
قدم سوم: از ۱۴ تا ۲۱ تیر تا صفحهی ۱۹۶ را میخوانیم و ۲۱ تیر ساعت ۲۱ لایو خواهیم داشت.
قدم چهارم: ۲۱ تیر تا ۲۸ تیر تا آخر کتاب را میخوانیم.
قدم پنجم: ۳۱ تیر ساعت ۱۸ در کتابفروشی چشمهی آرن دور هم جمع میشویم و دربارهی کل کتاب گفتوگو میکنیم.
عضویت در باشگاه فقط برای ساکنان تهران نیست و از هر شهری که ساکن هستید میتوانید در باشگاه کتابخوانی عضو شوید و آخرین برنامه که به صورت حضوری برگزار میشود را به صورت آنلاین شرکت کنید و کنار ما باشید.
شما میتوانید در تمام مدتی که کتاب را میخوانید نظراتتان را در صفحهی باشگاه در همبودگاه با دیگر اعضای باشگاه به اشتراک بگذارید.
با تشکر
باشگاه کتابخوانی چشمه
#باشگاه_کتابخوانی_چشمه
گزارش تصویری اولین دورهمی باشگاه کتابخوانی چشمه که جمعه ۳ تیر در چشمهی آرن برگزار شد.
در این دورهمی اعضای باشگاه کتابخوانی حضور داشتند و دربارهی کتاب «فرارهای عاشقانه» گپ زدند.
عکسهای کامل این...نمایش بیشترگزارش تصویری اولین دورهمی باشگاه کتابخوانی چشمه که جمعه ۳ تیر در چشمهی آرن برگزار شد.
در این دورهمی اعضای باشگاه کتابخوانی حضور داشتند و دربارهی کتاب «فرارهای عاشقانه» گپ زدند.
عکسهای کامل این دورهمی در یک کانال تلگرامی بایگانی میشود.
لینک این کانال از طریق استوری در دسترس شما قرار میگیرد.
عکس: مونا جم
#باشگاه_کتابخوانی_چشمه
ژوئن 11, 2022
دسته بندی: یادداشت
22 بازدید
داستان چهارم هم خواندم و دیگر سبک نویسنده دستم آمده بهنظرم، اینکه در بیشتر داستانها بار روایتها بر دوش نقل(telling) است نه نمایش(showing). که به نظر میرسد میتواند سبک نویسنده باشد، سبکی که البته من دوست ندارم، داستاننویسی هم این گونه چربیدن نقل بر نمایش را سفارش نمیکند. همانگونه که همه خواندهایم که یا شنیدهایم که در داستان «نگو! نشان بده!». در داستان چهارم بیشتر میگوید تا نشان بدهد. البته ایده باز هم ایدهی خیلی جذابی است. مردی با سه زن زندگی میکند که نمیتواند از هیچکدام هم دل بکند.
داستان خوب و روان پیش میرود، هرچند در میانه به تکرار میافتد و کشش داستانی کم میشود.
و گیر اساسی من باز هم پایان داستان بود.
در پایان خیلی ناگهانی (لااقل دلیلش داستانی دیده نمیشود) سه زنِ هوو با هم هماهنگ و متحد میشوند، سه زن با سه نگاه مختلف و سه زندگی مختلف، تا زندگی مرد مفلوج را دست بگیرند. چرا سهزن هرسه عین هم و با یک الگو رفتار میکنند؟ چرا مرد به لحاظ روانی هیچ اتفاقی برایش نمیافتد یا نویسنده به ما نشان نمیدهد؟ چرا شخصیتها در پایان داستان همه فرمولبندی شده رفتار میکنند؟
به نظر من پایان داستان به لحاظ شخصیتپردازی ایراد دارد. شخصیتها تابع خواست نویسندهاند نه خواست خودشان. حتی اگر هرسه زن آمدهاند برای گرفتن حق و حقوقشان، چرا هرسه یک مدل نمود بیرونی رفتار و گفتار دارند؟ یعنی نویسنده خواسته بگوید همهی زنها مثل هماند؟ خوب! قبول! عین همند. اما اگر قرار بود هرسه با یک الگو برش بخورند، چرا از ابتدا این سه شخصیت مجزا و با تفکیک ویژگیهای ۳شخصیت پرداخت شدند و ناگهان در پایان یکی شدند؟ مثلاً یوتا ولو در خداحافظی آخر، ولو در یک دلسوزی جزئی، یا برعکس سنگدلی متفاوت میتوانست مجزا بشود.
پ.ن: لحظهی اتحاد سه زن البته به طنز ماجرا خندیدم ولی خوب یاد فیلمهای ایرانی خودمان افتادم، مردی که پنهانی ۲ زن دارد و آخر فیلم دستش رو میشود، زنهای مرد همدست میشوند و مرد را از خانه بیرون میکنند. انگار این الگوی چند هوو علیه مرد همهجایی است!
حرف و نکته هنوز باقیست که در این نوشته نمیگنجد.
همانطور که قرار گذاشته بودیم کتاب ماه دوم را از طریق نظرسنجی انتخاب خواهیم کرد.
لطفا تا ۲۴ ساعت آینده نام کتاب مورد نظرتان را در بخش کامنتها برای ما بنویسید.
نتیجهی این نظرسنجی تا سهشنبه اعلام م...نمایش بیشترهمانطور که قرار گذاشته بودیم کتاب ماه دوم را از طریق نظرسنجی انتخاب خواهیم کرد.
لطفا تا ۲۴ ساعت آینده نام کتاب مورد نظرتان را در بخش کامنتها برای ما بنویسید.
نتیجهی این نظرسنجی تا سهشنبه اعلام میشود تا برای این ماه بتوانید کتاب را زودتر تهیه کنید.
عشق ورزیدن هم مثل نیایش احتیاج به حضور قلب دارد، نوشتن هم همین طور، به درد آدم های بی درد نمی خورد.
(شاهرخ مسکوب)
جمعه, ژوئن 24, 2022 6:00 بعد از ظهر
شهرک غرب_ خیابان حافظی_نبش فخار مقدم_مجتمع تجاری آرن , ایران
جمعه, ژوئن 24, 2022 6:00 بعد از ظهر
11 guests
ژوئن 16, 2022
20 بازدید
یادداشتی بر فرم و محتوا
تا اینجای کتاب بهترین و موفق ترین داستان کوتاه برنهارد شلینک که خوانده و از آن لذت برده ام همین داستان ختنه است.
نویسنده ای که با داستان های کوتاه قبلی اش من را نا امید و خسته کرده بود و راستش را بخواهید با ترس و لرز کتاب را ادامه دادم و داستان ختنه را هم خواندم-داستان قبلی یعنی نخود فرنگی های شیرین بسیار مبتذل بود-در واقع این داستان،داستانی است که ما از این نویسنده انتظار داریم و از یک داستان مدرن ،هرچند همین داستان هم در شروعش با نقص هایی همراه است و حس کافی به مخاطب القا نمیکند اما همچنان محتوای خوبی دارد و این محتوای خوب از ابتها تا انتهای داستان پابرجاست.
ما در شروع داستان فرم نداریم و داستان هرچه پیش میرود برخلاف سایر داستان های این کتاب فرم مند و تکنیکال تر میشود و در خدمت محتوا قرار میگیرد،اما این ذره ذره متن های نامرتبط و زننده ای که در همین متن هم مانند سایر داستان های نویسنده وجود دارد که آدم با خودش میگوبد ای کاش همچین چیزی را در متن به این خوبی ات نمیاوردی آقای نویسنده( اگر دنبال مثالی هستید رجوع کنید به صفحه ی ۲۴۷،وقتی به آن خوبی روابط بین انسانی که طبق مقدمه کتاب این نویسنده کتاب به بیان خوب آن ستاره دار است برای بار اول به خوبی در این داستان و دقیقا قبل از همین خط های آخر درآمده است، ما چه نیازی به بیان این داریم که دو نفر در آنسوی خیابان باهم مشاجره داشته اند اما بعد عاشق هم شده اند پس نتیجه بگیریم همچین چیزی برای کاراکتر های اصلی داستان ما هم صادق است،درحالیکه بلا نسبت مخاطب که خنگ نیست!اینهارا حس کرده و نیازی بر تاکید آنهم در این سطح پایین نیست) برخلاف سایر داستان ها، در این داستان این زنندگی های اجتناب ناپذیر باعث بیزاری ما از متن نمیشوند چرا که داستان فرم مند شده و در مسیری درستی حرکت میکند،
ما را با شخصیت های داستان به خوبی همراه میکند،
اطلاعات به درستی به مخاطب داده میشود،
ساختار ها منظم تر و سرجایشان هستند،
هر حرفی که از دهان هر کاراکتر خارج میشود مختص همان شخص است و نه صرفا دیالوگی برای زینت بخشیدن به داستان!
کشمکش میان دو مذهب میان دو زبان و فرهنگ و اندیشه و نژاد به خوبی از کار در آمده اند و بالاخره پایان بندی واقعا مناسب و درخور شده است؛
ما با یک پایان باز صرفا به این خاطر که پایان باز جذاب است و مخاطب کش است طرف نیستیم!
بلکه اینبار علاوه بر پایان بندی مناسب با یک عنوان بندی کاملا مرتبط و در خدمت داستان که به خوبی ساخته و پرداخته شده است طرفیم
به خوبی ربطش با داستان در اختیار مخاطب قرار میگیرد و در جای مناسبی از داستان وارد میشود.
این داستان واقعا ارزش خواندن و لذت بردن را داشت.و باعث شد برای لحظاتی با خواندن این داستان شرایط سختم را فراموش کنم.
و این کتاب را شاید بخاطر همین یک داستانش دوست داشته باشم و نگهش دارم!
یادداشتی بر پی رنگ داستان
اینکه عشق با انسان چه میکند رگه هایی در این داستان دارد.
این داستان به خوبی بیان میکند انسان جاهایی دارد چشم پوشی میکند نسبت به یکسری وقایع و کوتاه می آیند به نام و ساحت عشق اما تا کجا آدم توانایی تحمل را دارد؟!
تا کجا میتواند نقاب بزند؟!
از شانس خوب ما شخصیت اصلی داستان ما اندی
جسارت کافی را دارد و عملگراست و خودش میرود به دنبال همین سوال مهم و اساسی ما
و در انتهای داستان به خوبی و بعد از کنار آمدن ها و زجر روحی کشیدن ها و باج دادن ها به خوبی درس مهمی به همه ما میدهد؛
اینکه نمیشود اینطور زندگی کرد به اسم عشق
این هرچیزی که هست اسمش عشق نیست.
همچین داستانی را من در فیلم "لیلا" ساخته ی داریوش مهرجویی دیده ام و این داستان مرا خیلی به یاد آن فیلم انداحت.
همچنین برای جنایات نازی ها علیه یهودی ها که بنظرم درک خیلی خوبی به فهم این داستان به من کرد و اتفاقا شب قبل از خواندن داستان به تماشایش نشسته بودم ، فیلم فهرست شیندلر ساخته استون اسپیلبرگ را پیشنهاد میدهم.